دلنوشته "شب نما"

ساخت وبلاگ

چند قدمی نزدیکتر بیا و رخ بنمای که تاریک است دنیای من.من از ترس تاریکی چشمامو بستم و معلق مانده ام میان هست و نیست،دل بده تا پته دلمو واست رو کنم،دستامو بگیر و نگذار تا ابد از ترس،دست در دست خودم باشم.

خیال شورانگیز مرا واقعیتی باش حقیقت گونه و راز هزار ساله ات را برملا کن که دل برای بودنت سفره گسترانیده و کنار سفره،شعر بدست منتظرت نشسته که بیایی و لحظه هایم شریک شوی که تباهی است زمان بی تو بودن.

برایت اشتیاقی دارم وصف ناپذیر آنگونه که شاید در بودنت نیز شوق داشتنت کنارم باشد.

انتظار زیباست اگر پای معشوقه ای از جنس حقیقت درمیان باشد...

تقديم به همه ي دوستان محترم...
ما را در سایت تقديم به همه ي دوستان محترم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jalayer1390o بازدید : 207 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 8:48