دلنوشته “آخرین پاییز درخت خشک شده”

ساخت وبلاگ

واپسین برگ های رنگ پریده درخت خشک شده وجودم را نثار تنگ نظری باد بیرحم پاییزی میکنم و خسته و نالان و عریان چشم به راه برف میمانم،دیگر مرا به بهار امیدی نیست،درخت خشک شده چشم انتظار بهار نمیماند.

بهره من از گذران لحظه های زندگی چه بوده است که به ناگهان درخت زندگی خود را خشک شده میابم؟!

سوگ فراق تک تک برگهای وجودم ک باد به بیرحمی به یغما برد،درخت زندگی مرا از پا درخواهد آورد،من عشق عرضه کردم و عشق نستاندم،این درد مرا خواهد برد به سکوتی ابدی،به دردی بینهایت و جهانی مات و مبهوت...

تقديم به همه ي دوستان محترم...
ما را در سایت تقديم به همه ي دوستان محترم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jalayer1390o بازدید : 237 تاريخ : يکشنبه 24 آذر 1398 ساعت: 2:01