کتاب،سرنوشت نوجوانی 17 ساله بنام هیزل است که مبتلا به سرطان است و با شخص دیگری بنام آگوستوس که قبلا به بیماری سرطان مبتلا بوده و الان بهبود یافته است آشنا می شود.یکی از پاهای آگوستوس را بخاطر بیماری اش و خلاصی از سرطان بریده اند.او که بعداً بیماری اش عود می کند و می میرد،قبل از مرگش یادداشتی را برای هیزل جا می گذارد.رمان با خواندن سخنان آگوستوس توسط هیزل به پایان می رسد.او می گوید:
آسیب دیدن در این دنیا اجتناب ناپذیر است،اما ما باید انتخاب کنیم که به چه کسی اجازه دهیم به ما صدمه بزند.
1402/10/13
تقديم به همه ي دوستان محترم...برچسب : نویسنده : jalayer1390o بازدید : 20