تقديم به همه ي دوستان محترم : نیلوبلاگ

لویزا دختری از طبقه پایین جامعه،پرستار مرد معلولی از طبقه مرفه بنام ویل میشود.لویزا و خانواده اش به حقوق پرستاری اش نیازمند هستند.لویزا شرافتمتدانه وظیفه های شغلی اش را بدون اینکه چشم داشتی به شرایط مالی مناسب ویل و خانواده اش داشته باشد،انجام میدهد.ویل با موتور سیکلت تصادف کرده و این حادثه به مهره های ۵ و ۶ ستون فقراتش آسیب وارد کرده و باعث فلج شدن دست و پا و ویلچری شدن ویل گشته است.ویل روحیه اش را از دست داده است و تصور می کند تنها قدرتی که برایش باقی مانده است،تمام کردن زندگی و انتخاب مرگ است.
این کتاب داستان عاشقانه ای است که عشق یک پرستار به بیمارش را به تصویر می کشد.رفتار و علاقه صاف و صادقانه لویزا،ویل را به زندگی بر می گرداند و دیدش را به زندگی تغییر می دهد.
این رمان عاشقانه که درباره عشق است ولی عشق موضوع اصلی آن نیست،بسیار ساده و خوش خوان هست و شاید در لایه های زیرینش این مفهوم را به خواننده هدیه می دهد که عشق مترادف نوع دوستی،صداقت،وظیفه شناسی و رفتار ساده و به دور از دروغ هست.

تقديم به همه ي دوستان محترم...