گذشت روز،شب نیز سپری خواهد شد،این حس خواهد ماند،خواهد ماند تا روزی که هیچ نباشد جز حقیقت.روزی چشم خواهی گشود و بیدار خواهی شد در عالمی که جز روشنی چیزی بر آن و درآن نیست و عذاب خواهی کشید بر گذشته ای که رقم زده ای و پشیمانیِ نگاه کوته و ظالمانه ات تمام وجودت آتش خواهد زد و تمام زندگی ای که بر من رقم زدی زندگی خواهی کرد...آری حقیقت را نابودی برآن نیست و بهار دست برگ افتاده را خواهد گرفت و نو خواهد شد نگار من.
با کوله باری از حرفهایی که جز در دلم مامن نداشت خواهم رفت و مرگ مرا خواهد برد گویی که از ابتدا نبوده باشم اما وجود باقی است و خواهد بود و عریان خواهد شد روح،دریده خواهد شد قیاس و من چون دُر خالص بر تو عرضه خواهم گشت و حسرت یک عمر غفلت،آوار خواهد شد بر دلت،اندیشه ات،وجودت.
تقديم به همه ي دوستان محترم...برچسب : نویسنده : jalayer1390o بازدید : 305